معنی کارچاق کنی - جستجوی لغت در جدول جو
کارچاق کنی
(کُ)
دلالی
ادامه...
دلالی
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر کارچاق کن
کارچاق کن
واسطۀ معامله، دلال، کسی که معمولاً با گرفتن رشوه کاری را رو به راه می کند
ادامه...
واسطۀ معامله، دلال، کسی که معمولاً با گرفتن رشوه کاری را رو به راه می کند
فرهنگ فارسی عمید
کارچاق کن
(فُ)
دلال. آنکه کار را روبراه کند
ادامه...
دلال. آنکه کار را روبراه کند
لغت نامه دهخدا
کارچاق کنی کردن
(تَ)
رجوع به کار چاق کردن شود
ادامه...
رجوع به کار چاق کردن شود
لغت نامه دهخدا
تصویر کار چاق کنی
کار چاق کنی
عمل و شغل کار چاق کن دلالی
ادامه...
عمل و شغل کار چاق کن دلالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر کارچاق کن
کارچاق کن
دلال
ادامه...
دلال
فرهنگ لغت هوشیار
کار چاق کن
کار راه انداز میانجی آنکه کار مردم را راه اندازد کسی که کارها را روبراه کند دلال واسطه (معامله)
ادامه...
کار راه انداز میانجی آنکه کار مردم را راه اندازد کسی که کارها را روبراه کند دلال واسطه (معامله)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر کار چاق کنی
کار چاق کنی
((کُ))
دلالی
ادامه...
دلالی
فرهنگ فارسی معین